Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-29@18:37:12 GMT

چرا بعضی‌ها چشم دیدنتان را ندارند؟

تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۸۵۵۹

چرا بعضی‌ها چشم دیدنتان را ندارند؟

همشهری آنلاین: نکند شما هم بی‌آنکه بدانید یکی از آدم‌های آزاردهنده‌ای باشید که حضورشان در جمع، با غایب شدن آرامش و همدلی همراه است؟ شاید خواندن این مطلب و آشنا شدن با عاداتی که گستاخ‌ها در رفتارهایشان نشان می‌دهند، بتواند تکلیفتان را با خودتان روشن کند. اگر شما هم هرروز بارها از مسیری که گستاخ‌ها می‌روند حرکت می‌کنید، بعید نیست که تا چند وقت دیگر، همه آدم‌های دوروبرتان را فراری دهید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قاطع، نه گستاخ

آدم‌های قاطع می‌گویند: «همان‌طور که قبلاً هم اعلام کرده بودم، برای تمام کردن این کار فقط تا آخر هفته وقت داریم و کسانی که کارشان را تمام نکنند، طبق توافق‌های قبلی جریمه می‌شوند.»

آدم‌های گستاخ می‌گویند: «مگه نگفتم این کار باید تا آخر هفته تموم شه؟ تو همه‌چیز را شوخی می‌گیری و صلاحیت انجام این کارها را نداری!»

می‌ترسید حقوقتان را نادیده بگیرند و به نظراتتان احترام نگذارند؟ احتمالاً راهی که برای محافظت از حق‌وحقوقتان را پیش می‌گیرید، برخورد تهاجمی و دست پیش گرفتن است؛ اما نه! راهی که انتخاب کرده‌اید شما را به هدفتان نمی‌رساند. آنچه برای محافظت از حقوقتان نیاز دارید، برخورد قاطعانه است، نه برخورد کردن با چاشنی بی‌ادبی.

شاید بپرسید که برخورد قاطعانه، چه تفاوتی با اخم کردن، کلفت کردن صدا و بیان سرسختانه‌ی خواسته‌ها دارد؟ تفاوت این دو برخورد در این است؛ آدم‌های قاطع تنها با جدیت از حقوق خودشان محافظت می‌کنند، اما آدم‌های بی‌ادب، با چنین رفتاری به حقوق دیگران حمله می‌کنند. در واقع گروه دوم به دنبال خلع‌سلاح فرد مقابل و حتی به دست آوردن امتیازهای بیشتر هستند، درحالی‌که گروه اول تنها بارها و بارها نظر خودشان را اعلام می‌کنند و برای رسیدن به خواسته‌شان، بدون تخریب دیگران تلاش می‌کنند.

رک، نه گستاخ

آدم‌های رک می‌گویند: «من اهل پوشیدن این رنگ نیستم. معمولاً رنگ‌های تیره‌تر را برای انتخاب لباس می‌پسندم.»

آدم‌های گستاخ می‌گویند: «چه لباس زشتی پوشیدی! باعث شده سیاه و خسته به نظر بیای!»

به نظرتان این دو جمله چه تفاوتی دارند؟ به نظرتان گوینده این دو، ‌کاری جز اعلام نظرش کرده؟ پس چرا گوینده اولی را بی‌ادب معرفی نمی‌کنیم اما جمله دوم به نظرمان بی‌ادبانه و توهین‌آمیز می‌رسد. ماجرا از این قرار است که گوینده در جمله اول، بدون حاشیه رفتن و با صراحت، نظرش را در مورد علایق و خواسته‌های خودش اعلام کرده؛ اما گوینده جمله دوم، پایش را از گلیمش بیرون گذاشته و با همین صراحت در مورد فرد مقابل و علایقش نظر داده.

اگر می‌خواهید به جمع بی‌ادب‌ها وارد نشوید و به دیگران توهین نکنید، بهتر است با فاصله و احتیاط بیشتری و تنها در زمانی که از شما خواسته شد در مورد چیزهایی که به آن‌ها مربوط است، نظر دهید. آدم‌های رک، خودشان را قربانی خواسته‌ی دیگران نمی‌کنند. آن‌ها به‌راحتی می‌گویند: «من این غذا را نمی‌خورم!»، «نه! امروز وقت ندارم با تو بیرون بیایم!»، «متأسفم، من فعلاً امکان پذیرایی از مهمان را ندارم!»؛ اما آدم‌های گستاخ به‌جای بیان مواضعشان، ‌ نظرها و خواسته‌های دیگران را تحلیل می‌کنند و بی‌آنکه از آن‌ها خواسته شود، در مورد دیگران و زندگی‌شان نظر می‌دهند. آن‌ها چنین جملاتی را به زبان می‌آورند: «از بس گوشت نخوردی رنگ به رخت نمونده.»، «از خریدن این کفش‌های ارزون قیمت دست‌بردار، پاهات آسیب می‌بینه.» یا «وای این‌ چه خونه‌ایه! چطور تو این محیط به‌هم‌ریخته زندگی می‌کنی؟»

همدل، نه گستاخ

آدم‌های همدل می‌گویند: «میشه  کمک کنی تا این اتاق را مرتب کنیم؟»

آدم‌های گستاخ می‌گویند: «تمام‌روز روی مبل لم دادی در حالی که من مشغول کار بودم! وقت شه دست از تنبلی برداری و تکونی به خودت بدی!»

کدام‌یک از ما می‌توانیم انکار کنیم که به کمک اطرافیانمان نیازی نداریم؟ می‌توانیم انکار کنیم که در خانه نیازی به همراهی همسرمان نداریم و در محیط کار هم از همراهی همکارانمان بی‌نیازیم؟ همه‌ی ما خیلی وقت‌ها نیاز داریم که کسی دستمان را بگیرد و همراهی‌مان کند، اما چطور است که خیلی‌هایمان به این هدف نمی‌رسیم یا نمی‌توانیم دیگران را به داوطلب شدن در همراهی ترغیب کنیم؟ شاید تفاوت‌هایی که در مهارت‌های ارتباطی و نحوه‌ی استفاده از کلمات، زبان بدن و یا زمان بیان خواسته‌ها داریم، این تفاوت‌ها را ایجاد می‌کند.

اگر تا امروز نتوانسته‌اید دیگران را به همراهی و همدلی کردن ترغیب کنید، نگاهی به رفتارهای خودتان بیندازید. شاید وقتش رسیده که روی مهارت‌های ارتباطیتان بیشتر کارکنید؛ وقت حرف زدن به صدا و لحنتان و حتی کلماتی که از دهانتان بیرون می‌آیند، توجه بیشتری کنید؛ آدم‌ها را بیشتر بشناسید تا بتوانید در زمان مناسب و با توجه به روحیاتشان خواسته‌هایتان را مطرح کنید و شاید هم لازم باشد که در انتخاب آدم‌هایی که با آن‌ها معاشرت می‌کنید و از آن‌ها درخواست کمک می‌کنید، دقت بیشتری به خرج دهید.

نکته‌سنج، نه گستاخ

آدم‌های همدل خوب به حرف‌ها گوش می‌کنند و بعد می‌گویند: «درسته! البته می‌تونی از یک زاویه‌ی دیگه هم به این موضوع نگاه کنی ...»

آدم‌های گستاخ می‌گویند: «نه اصلاً این‌طور نیست! چرا چنین فکری می‌کنی؟ واقعیت اینه که ...»

ماهر نبودنتان در گوش کردن، نه‌تنها فرصت گوینده خوب و نکته‌سنج بودن را از شما می‌گیرد، بلکه به فردی گستاخ هم تبدیلتان می‌کند. آدم‌های گستاخ می‌خواهند تنها گوینده باشند و ارزشی برای حرف‌های دیگران قائل نیستند. آن‌ها از تک‌تک جملات آدم‌ها خرده می‌گیرند و بدون آن‌ها نکته‌های مثبت حرف‌هایشان را ببینند، تنها به مخالفت با حرف‌های دیگران می‌پردازند. آنکه علاقه زیادی دارند که اطلاعاتشان را به رخ بکشند و داناتر از دیگران جلوه کنند. حرف‌های گستاخ‌ها پر است از اطلاعات اضافی و بی‌ربط به بحث که تنها برای ارضای احساس خودبرتربینی‌شان به گوش‌های مخاطب تزریق می‌شود.

شوخ‌طبع، نه گستاخ

آدم‌های شوخ‌طبع می‌گویند:  دو شکارچی توی جنگل بودن که یکیشون روی زمین افتاد، نفسش بند آمد و چشمهاش وارونه شد. دومی گوشی تلفن را برداشت، با اورژانس تماس گرفت و به اپراتور گفت: «دوستم مرده! چه‌کار کنم؟» اپراتور گفت: «خونسردی خودت را حفظ کن و اول از مرگ دوستت مطمئن شو.» ناگهان صدای شلیک گلوله آمد؛ شکارچی دوباره گوشی را برداشت و گفت: «مطمئنم؛ حالا چه‌کار کنم؟»

آدم‌های گستاخ می‌گویند: «یه روز یه آمریکایی به یه استرالیایی گفت ...»

هیچ‌کس از شوخ‌طبع‌ها بدش نمی‌آید. آدم‌های شوخ‌طبع به هر جمعی که وارد می‌شوند، با خودشان شادی می‌آورند. حضور آن‌ها آن‌قدر انرژی به جمع تزریق می‌کند که همه همیشه منتظر آمدن آن‌ها هستند. حتی صحبت کردن در مورد این آدم‌ها، خنده را به لب دیگران می‌آورد؛ اما شاید بپرسید که شوخ‌طبع‌ها و گستاخ‌ها چه تفاوتی با هم دارند. آدم‌های گستاخ، برای خنداندن دیگران از کلیشه‌های جنسیتی، قومیتی و نژادی استفاده می‌کنند. آن‌ها ابایی از توهین کردن به دیگران ندارند و برای خنداندن آدم‌ها مرزی را نمی‌شناسند. حرف‌های ناخوشایند و توهین‌آمیز هم می‌تواند به دستاویزی برای جوک‌های آن‌ها تبدیل شود و از اینکه در جریان این طنازی‌ها کسانی را برنجانند هم نمی‌ترسند.

سنگ صبور، نه گستاخ

سنگ صبورها می‌گویند: «می‌دونم توی موقعیت خوبی نیستی! رفتار نادرست همسرت هم ناراحتیت رو بیشتر کرده؛ اما شاید بهتر باشه کمی صبر کنی و لااقل فردا برای این موضوع تصمیم بگیری.»

آدم‌های گستاخ می‌گویند: «چطور شوهرت تونسته چنین حرفی بزنه؟ من اگه جای تو بودم همین حالا از اون خونه می‌رفتم!»

اگر به شما بگویند: «خودتان را جای دیگران بگذارید»، چه چیزی به ذهنتان می‌آید؟ از نظر ما آدم‌هایی که خودشان را جای دیگران می‌گذارند، سعی می‌کنند در کنار درک کردن احساسات آن‌ها، شرایط و محدودیت‌هایشان را هم درک کنند. آن‌ها با صادر کردن حکم‌های کلی، دیگران را مشوش نمی‌کنند و بیشتر از آنکه قاضی خوبی باشند، شنونده خوبی هستند؛ اما برای گستاخ‌ها، حکم دادن و قضاوت کردن از هر کاری راحت‌تر است. آن‌ها با شنیدن درددل‌های آدم‌ها، نه‌تنها آن‌ها، بلکه اطرافیانشان را هم قضاوت می‌کنند و اگر راوی به توصیه‌ها و حکم‌هایی که می‌دهند عمل نکند، او را بی‌لیاقت و نادان ارزیابی می‌کنند.

هردوی این آدم‌ها حافظه خوبی دارند، اما وقتی‌که بار دیگر پای درد دل یا حتی شادی‌های فرد مقابلشان می‌نشینند، گذشته را به رخش نمی‌کشند و حافظه خوبشان را به شمشیری برای آسیب زدن به گوینده تبدیل نمی‌کنند؛ اما برای گستاخ‌ها، ارجاع دادن به گذشته، راهی برای تحقیر فرد مقابل است. آن‌ها مدام می‌خواهند ارزیابی‌ها و قضاوت‌های درستشان را به رخ دیگران بکشند و با نبش قبر کردن درددل‌های قدیمی، به دیگران زخم بزنند. آن‌ها شنونده خوبی هستند و همه‌چیز را با دقت به‌خاطر می‌سپارند، اما از شنیده‌هایشان برای همراهی فرد مقابل استفاده نمی‌کنند، بلکه شنیده‌ها را به اسلحه‌ای برای جنگیدن با دیگران تبدیل می‌کنند.

کد خبر 778055 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها خبر مهم مهارت‌ها جامعه روانشناسی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم مهارت ها جامعه روانشناسی فرد مقابل خواسته ها ی دیگران گستاخ ها شوخ طبع حرف ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۸۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فراجا مرزبان حجاب است/ متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین استان سمنان سردار موقوفه ئی و سرهنگ سید علی میراحمدی فرماندهی و جانشین فرماندهی نیروی انتظامی استان سمنان یادداشت هایی را درباره حجاب و عفاف را ارسال کردند که به شرح زیر می باشد

***فراجا مرزبان حجاب است/ متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند

طرح نور یا طرح مقابله با ساختارشکنی و هنجار شکنی حوزه حجاب و عفاف چند وقتی است در سطح کشور آغاز شده و فراجا با حضور تیم های مجرب و متخصص در این حوزه عمل می کند.

واکنش ها به اجرای طرح نور در دو دسته قرار دارد؛ بخشی از جامعه موافق و حامی فراجا هستند و برخی نیز به تشریح آسیب های این طرح می پردازند.

پلیس در این طرح از تمام ظرفیت های انسانی و تجهیزاتی خود برای اجرای دقیق و کامل آن بهره می برد و ضمن رعایت کرامت و احترام انسانی با هنجار شکنی در حوزه حجاب مقابله می کند.

فراجا با اجرای طرح نور مرزبانی حوزه حجاب را عهده دار است و مقتدرانه اجازه نمی دهد دشمنان خطوط قرمز فرهنگی را در نوردند و به حریم خانواده اصیل ایرانی هجمه وارد سازند.

ولی متولیان فرهنگی حجاب و عفاف نیز بیدار باشند که اکتفا به طرح نور و حضور مجاهدانه پلیس در این عرصه تضمینی برای ارتقاء فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه و نسل های آتی نخواهد بود.

«عفاف و حجاب» اصالتی فرهنگی دارد و این عرصه عناصری آگاه، اصیل و شجاع را می طلبد. این جبهه میدان تاکتیکهای عمیق و تکنیکهای دقیق و نظم و استمرار در عمل است که امیداوریم سازمان ها و نهادها به ویژه خانواده های اصیل ایرانی، اهمیت آن را درک و خود محوریت این عرصه را عهده دار شوند.

نگارنده:فرمانده انتظامی استان سمنان-سرتیپ دوم ستاد جلیل موقوفه ئ

***برهنگی یکی از مصادیق خشونت اجتماعی است

خشونت روانی در عرصه بدحجابی و برهنگی آثاری عمیق گسترده و گاها نسلی در جامعه می گذارد که تبعات آن بر فرد ،روان، روابط، خانواده و اجتماع متعلق به وی به جای خواهد

ماند.

خشونت مفهوم و پدیده ای چند بعدی و گسترده است که در حوزه های مختلف از جمله فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است.

خشونت امری ضد هنجار و عاملی مخرب در فرآیند توسعه زندگی فردی و جمعی است و می تواند به بسیاری از روابط در حوزه های خرد و کلان آسیب وارد سازد.

ولی آنچه از خشونت در افکار عمومی و ادبیات اجتماعی مطرح می شود غالبا خشونت فیزیکی و کلامی است که در عناوینی مثل ضرب و جرح فحاشی مزاحمت و .... تعریف و پیگیری می شود و بیشتر معطوف و محدود به دو گروه زنان و کودکان در بستر خانواده و جامعه شده است.

ضمنا به وجوه دیگر این پدیده مانند خشونت جنسی، خشونت مجازی، عاطفی و... که اخیرا به آن پرداخته شده است و کارشناسان و عموم جامعه این ابعاد را زیر ذره بین خود برده اند.

ولی ابعاد و وجوه دیگری از خشونت نیز وجود دارد که علیرغم گستره عظیم و قدرت اثر بخشی عمیق آنها بر فرد و جامعه کمتر بدان ها پرداخته می شود.

از جمله خشونت روانی و جنسی گسترده که با رواج بی حجابی و برهنگی در بستر جامعه و تشویش ذهن و روان جوانان ایجاد می شود و معمولا در پوشش آزادی فرهنگی قرار گرفته و به تبعات مخرب آن بر فرد خانواده و روابط عاطفی و خانوادگی هیچ گونه اهمیتی داده نمی شود.

این بعد از خشونت به مراتب مخرب تر از خشونت های آشکاری است که روزانه و مستمر توسط قوای قانونی و قضایی کشور کنترل می گردد، چرا که خشونت آشکار غالبا به درگیری مستقیم و غالبا فیزیکی دو یا چند تن معدود و محدود می شود ولی خشونت روانی جاری در عرصه بدحجابی و برهنگی آثاری عمیق گسترده و گاها نسلی در جامعه می گذارد که تبعات آن بر فرد،روان، روابط، خانواده و اجتماع متعلق به وی به جای خواهد ماند.

از همین منظر ساختار مدیریتی جامعه همانگونه که با خشونت آشکار با جدیت مقابله می کند، از منظر حراست از امنیت روانی عاطفی و جنسی در جامعه موظف است با خشونت ناشی از رواج برهنگی و بی حجابی در جامعه نیز مقابله نماید.

بدیهی است پایه های چنین رفتار خشونت باری در فرهنگ عمومی جامعه نهادینه است و نهادهای مسئول در این زمینه مسئولیت سنگینی بر عهده دارند.

نگارنده:فرمانده انتظامی استان سمنان-سرتیپ دوم ستاد جلیل موقوفه ئی

***"حجاب"نتیجه عزت نفس در آدمی است

انسان زندگی می کند برای خویش و برای شکوفایی خویشتن! نه برای دیگران و نگاه توجه و تایید دیگران!و اینگونه است که این جمله ی آشنا معنا می یابد:((حجاب یعنی بی نیاز به هر نگاهی ام، جز نگاه خداوند))

آنچه به انسان معنا و قیمت می دهد، رضایت عمیق و درونی نسبت به خویشتن است و این خشنودی تنها در مسیر حرکت انسان به سمت اهداف و ارزش ها و نیل به قله شکوفایی محقق می شود.

چنانچه هر فردی به هر دلیلی در طول زندگی در مسیر درخشان شکوفایی قرار نگیرد به دامن لذت پناه می برد. لذت های کوتاه و انگیزش های موقت که تسکینی است موقتی بر دردهای عمیق ناکامی!

انسان آگاهانه حال ناخوش زیستن در مسیر نادرست را احساس می کند، ولی درک شجاعت و تحمل لازم برای پذیرش آن را ندارد و لذا در مواجه با آن مکانیسم های غلط رفتاری را بر می گزیند.

مصرف مواد مخدر از جمله مکانیسم های غلطی است که هرچند تسکینی چند ساعته به دردهای وجودی و درونی انسان می دهد ولی آنچه می ماند نهایتا دردی انباشته تر و ترسی بسیار عمیق تر است.

از دیگر مکانیسم ها تمرکز بیش از حد بر ثروت اندوزی تکیه بر وجوه مختلف زندگی مادی از جمله ظاهر، اندام، زیبایی و.... برای جلب نگاه و توجه دیگران، افراط در روابط عاطفی و جنسی و هر آنچه انسان را دچار فراموشی و غفلت از خویشتن نماید.

همانگونه که اشاره شد برهنگی نیز از مکانیسمهای دفاعی در برابر احساسات دردناک ناشی از وجود بی ارزش انسانی در نگاه خود انسان است.

آنجا که ارزشمندی انسان به توجه و تایید دیگران گره می خورد و بهای انسان می شود تعداد چشم هایی که او را می شناسند می نگرند و دنبال می کنند.

ترس مواجه با درون تهی از ارزش و معنای انسان وی را ناچار می سازد برای ایجاد حس ارزشمندی و به تبع آن جذب افراد و نگاه آنان خود را بیاراید، برهنه سازد، جراحی کند و ..... و این مسیر را تا انتها پیش رود.

و انتها! پایانی است که دیگر هیچ نگاهی، هیچ لایک و تحسینی و هیچ دنبال کننده و تماشاگری و حتی هیچ اندازه ثروت و شهرت و قدرتی توان ارضای نیاز شدید ما به ارزشمندی و معنا را نمی دهد.

و این پایان قطعی است!

باید نگاه، تمرکز و توجه ما به درون هدایت گردد. آنگاه که خویشتن خویش مهم ارزشمند و گرانبها شد و این ارزشمندی در نگاه خویشتن نهادینه شد دیگران و نگاهشان کم اهمیت می شود.

آنگاه انسان زندگی می کند برای خویش و برای شکوفایی خویشتن! نه برای دیگران و نگاه دیگران و رضایت دیگران!

و اینگونه است که این جمله ی آشنا معنا می یابد: ((حجاب یعنی بی نیاز به هر نگاهی ام جز نگاه خداوند))

پس ساده زیستی و ابعاد آن، از جمله حجاب، نتیجه احساس ارزشمندی است که خاصیت انسان با معناست و نماد عزت نفس در آدمی است.

نگارنده: سرهنگ سید علی میراحمدی - جانشین فرمانده انتظامی استان سمنان

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901030

دیگر خبرها

  • فراجا مرزبان حجاب است/ متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند
  • ۸ نکته درباره‌ افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
  • ورود ترجمه «آن روی دیگران» به کتابفروشی‌ها
  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
  • معلم باید برای ارتقای معنوی و علمی خود و دیگران تلاش کند
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی
  • کسانی که اعتمادبه‌نفس آن‌ها نمایشی است، این رفتارها را دارند